ده حقیقت که باید در مورد اسکندر کبیر بدانید
۱۰- در جوانی ارسطو معلم سرخانهاش بود
فیلیپ پدر اسکندر وقتی او به ۱۳ سالگی رسید تلاش کرد که یک معلم سرخانه برای او بیاورد. از آنجا که اسکندر وارث پادشاهیاش بود، فیلیپ میدانست که به آموزش تمام جمعیتهایی نیاز دارد که میخواهد با موفقیت بر آنها حکمرانی کند. او پس از درنظرگرفتن ایسوکرات و اسپئوسیپوس، سرانجام تصمیم گرفت که فرزندش را به ارسطو فیلسوف مشهور بسپرد.
ارسطو بهعنوان یکی از مهمترین چهرههای فلسفه یک انتخاب عالی و یک قرارداد بینظیر بود. فیلیپ در عوض این آموزش خانگی موافقت کرد تا منزل ارسطو را برای او بازسازی کند. الکساندر پس از پایان دورهاش به پزشکی، اخلاق، فلسفه، و منطق از بین بسیاری امور دیگر پرداخت.
۹- برخوردی مشهور با دیوژن داشت
اسکندر بهعنوان موجودی شایسته که سالهای شکلگیریاش را صرف مطالعهی فلسفه و هنرهای زیبا کرده عاشق آن بود که فیلسوفان را پیدا کند و با آنها دربارهی زندگی حرف بزند. یکی از مشهورترین دیدارهای ثبتشده بین اسکندر و متفکر مشهور دیوژن است. دیوژن به خاطر رد تمام عرفهای اجتماعی شهرهی عام و خاص بود و زندگیاش را در خیابان سپری کرده بود و در یک کوزهی سفالی بسیار بزرگ زندگی میخوابید. او را به دیوژن سفسطهگر میشناختند که تصوری از جهانبینی عمومی او ارائه میدهد. اسکندر او را در پیادهرو سنگفرش و آفتابی بازار میادین یونانی پیدا کرد و پرسید آیا میتواند از ذخایر عظیم او بهرهای ببرد. دیوژن سریعا پاسخ دهد «بله، کنار بایست، داری جلوی آفتابم را میگیری». این پاسخ اسکندر را متأثر کرد طوری که گزارش شده است که او به دوستانش میگوید «اگر اسکندر نبودم، دیوژن میشدم».
۸- در هیچ نبردی شکست نخورد
اسکندر کبیر بهطور گسترده بهعنوان یکی از رهبران نظامی بزرگ در تمام تاریخ شناخته میشود. ذهن تاکتیکی تندوتیز او و شجاعت بیاندازهاش باعث شدند که بر کشورهای بسیاری شامل ترکیه و ایران غلبه کند. در زمان مرگش، چنان مورد احترام بود که بسیاری به او درمقام چهرهای خدامانند باور داشتند. جدا از اینکه ۱۵ سال مبادرت به لشکرکشی نظامی کرد هرگز یک نبرد را هم نباخت! تاکتیکها و استراتژیهایش به قدری خوب بودند که هنوز هم در مدارس نظامی سرتاسر سیاره مورد مطالعه قرار میگیرند. بسیار متأثرکننده است بدانیم که اولین پیروزیاش در سن حساس و لطیف ۱۸ سالگی بود.
۷- بسیاری از شهرها را به نام خودش کرد
اسکندر پس از غلبه بر یکی از شهرهای دشمن، اغلب نامش را در یادبود پیروزیاش به اسکندریه عوض میکرد. مشهورترین نمونهاش هم اسکندریه در مصر است که هنوز هم به همین نام خوانده میشود و دومین شهر بزرگ این کشور است. او معمولا شهرهای جدید اسکندریه را اطراف حصاربندیهای قدیمی دشمن بنا میکرد هرچند به شیوهای بزرگتر و بهتر. دیگر کشورهایی که بر آنها غلبه کرد و نام اسکندریه را بر شهرهایشان گذاشت ترکیه، ایران، افغانستان، و تاجیکستان بودند. گرچه این موضوع را میتوان بهصورت سیروسفر به شیوه خاص خودش در نظر گرفت، برخی تمایل دارند تا آن را بهصورت تلاشی برای تاسیس یک پادشاهی واحد از خلال تبادل فرهنگی و پیوستگی بینشان ببینند.
۶- او همسری به نام روکسانا داشت
عشق واقعی الکساندر روکسانا نام داشت. گرچه آهنگ روکسانا به هیچ وجه بر مبنای زندگی الکساندر نیست! الکساندر زن آیندهاش را پس از نبرد صخره سغد در سال ۳۲۷ پیش از میلاد ملاقات کرد. صخره سغد یک دژ کوهستانی بود که تسخیرناپذیر به نظر میرسید تا آنکه اسکندر آن را به مشتی خاک بدل کرد. نگاه اسکندر پس از پیروزی در حال وارسی اسیرهایش به روکسانا میافتد که دختر یکی از اشراف شکستخورده بود. آنها خیلی زود ازدواج کردند هرچند آنقدرها کنار هم نبودند چون اسکندر چند سال پس از وصلتشان درگذشت.
۵- خوب میخندید
شاید نکتهی جزئی سادهای به نظر بیاید ولی برای یک چهرهی تاریخی دوران قدیم بسیار مایهی شگفتی است. بیایید با آن رویارو شویم: اغلب چهرههای تاریخ به خاطر بهداشت شخصی شان یا تمایلشان به دوشگرفتن شناخته نشدهاند! با این حال، در مورد اسکندر، این نکته واقعیت دارد. پلوتارک در کتابش دربارهی یونان باستان و چهرههای روم اشاره میکند که اسکندر چقدر قشنگ میخندد. او اشاره دارد که «خوشایندترین عطر» از پادشاهان به مشام میرسد و حتی نفسش تازه حس میشود. این آشکارا امتیاز بزرگی برای همسرش و برای هر کسی بود که هر زمانی را با او حین لشکرکشیهای نظامی سپری کرد.
۴- پس از غلبه بر ایرانیها، مثل آنها لباس پوشید
با رسیدن به سال ۳۳۰ پیش از میلاد اسکندر سرانجام امپراطوری پارس را شکست داد و به کنترل خود درآورد. او برای سالها با آنها در حال جنگ بود اما پس از سرنگونی پایتخت امپراطوری در تخت جمشید به قدرت کامل دست پیدا کرد. قدم عملی دیگری که برداشت نشان میدهد که اسکندر ظالم نبود یا جنون خونریختن در سر نداشت. همچنین نشان میدهد که او در پی تاسیس یک امپراطوری شاد واحد بود. او دریافت که بهترین راه برای آرامکردن ایرانیهای شکستخورده این است که رسوم آنها را بپذیرد. به همین دلیل، اسکندر همچون یک ایرانی لباس پوشید. او یک ردای راهراه، یک شال، و دیهیم یک مرد ایرانی را به تن کرد که گرچه در ایران محبوب بود اما چندان نتیجه مطلوبی برای او نداشت.
۳- بدن او پس از مرگش در عسل نگهداری شد
در روایتها آمده همین که الکساندر درگذشت بدنش در خمرهای از عسل قرار داده شد تا در برابر پوسیدگی محافظت شود. وقتی زمانش شد، بدن او به خانهاش در مقدونیهی امروزی فرستاده شد تا در مراسمی مناسب او دفن شود هرچند در عمل آنجا رخ نداد. فرعون مصری بطلمیوس اول بدن او را در میانهی راه بازگشت به خانهاش دزدید و در عوض نزد خودش نگه داشت. به نظر میرسد او تصور میکرد که با کنترل بدن الکساندر میتواند کل امپراطوریاش را کنترل کند.
۲- در بیست سالگی جانشین پدرش شد
پدرش فیلیپ گرچه یک حکمران موفق بود به دست یکی از ژنرالهایش به قتل رسید. این اتفاق به معنای آن بود که اسکندر در سن حساس ۲۰ سالگی به پادشاهی میرسد، قدرت میگیرد، و ماجراهایش تماشایی میشود. او تا زمان مرگش در ۳۲۳ قبل از میلاد حکومت کرد و یکی از بزرگترین امپراطوریها را در جهان باقی گذاشت.
۱- مرگ او تا به امروز هم یک راز است
در ۳۲۳ پیش از میلاد، اسکندر در حال نوشیدن شراب و لذتبردن از آواز در یک جشن بود. پس از نوشیدن یک جام شراب، خیلی زود حس مریضی به او دست داد و باید کناره میگرفت. حال او طی دورهای دو هفتهای هرچه بیشتر و بیشتر وخیم شد تا آنجا که مرد. ماهیت و علت دقیق مرگ او شناخته نشدهاند هرچند بسیار ظن قتل دارند. ظن اصلی به ژنرال آنتیپاتر و فرزندش کاساندر برمیگردد که با الکساندر در یک مدرسه بود. این ماجرا وقتی روشنتر میشود که بدانیم کاساندر دستور قتل روکسانا همسر الکساندر و تنها فرزندش را صادر کرد. مناقشهبرانگیز است که برخی معتقدند ارسطو معلم دوران پسربچگیاش هم در این داستان دخیل است چراکه روابط نزدیکی با ژنرال آنتیپاتر داشت. وقتی به دستاوردها و مهارتهای او در نبردها فکر میکنید، جای شگفتی نیست که امروزه اسکندر را به اسکندر کبیر میشناسیم. شجاعت او، تمرکز فرهنگیاش، و اسناد نمونهوارش نشانگر یکی از درخشانترین چهرههای دیدهشده در سرتاسر جهان است.
تی نی...
ما را در سایت تی نی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : tni بازدید : 248 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 ساعت: 4:40