365 بار دیگر زمین بر مدار خورشید گشت تا بار دیگر به طولانی ترین شب سال یلدا، برسیم و یک دقیقه بیشتر در کنارهم بودن را جشن بگیریم. شاید با خود بگویید این همه تشریفات و تدارک فقط برای یک دقیقه؟ اما پاسخ نیاکان ما به شما –اگر چنین سوالی را از خود پرسیده اید- این است که بله! ارزش کانون خانواده و گرامیداشت آیینهای باستانی به قدری است که باید هر فرصتی را غنیمت شمرد.
پس بد نیست در کنار دان کردن انار و تدارک آجیل و هندوانه و دیوان حافظ، بخوانید و بدانید که «یلدا» به چه معناست و آیینهای ویژه اش بر چه مبنایی استوار است.
[vc_column_text
یلدا، از افسانه میترا تا واقعیت یک پدیده علمی
در لغت نامه دهخدا در تعریف واژه یلدا آمده است: «لغت سریانی است به معنی میلاد عربی ، و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می کرده اند از این رو بدین نام نامیده اند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح (نوئل) که در ۲۵ دسامبر تثبیت شده ، طبق تحقیق محققان در اصل، جشن ظهور میترا (مهر) بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند. یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است که درازترین شبهای سال است و در آن شب یا نزدیک بدان ، آفتاب به برج جدی تحویل می کند و قدما آن را سخت شوم و نامبارک می انگاشتند. در بیشتر نقاط ایران در این شب مراسمی انجام میشود. شعرا زلف یار و همچنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازی بدان تشبیه کنند. یلدا برابر است با شب اول جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بیست ویکم دسامبر فرانسوی.»
در فرهنگ و باور نیاکان ما، زمستان از جایگاهی ویژه برخوردار است، چنان که آداب و آیینها و همچنین نامگذاری روزهای مختلف آن از سه فصل دیگر خیلی بیشتر است. در همین فرهنگ است که اوّل جدی (دیماه) تا دهم دلو (بهمنماه) که اوج سرما، باریدن برف و یخبندان است بهنام «چلّه بزرگ» میشناسند و از دهم دلو (بهمن ماه) تا اوّل حوت (اسفند) که سردی هوا کم میشود را «چلّه کوچک» میگویند.
در ایران کهن، ماه دی چهار جشن با خود به همراه داشت؛ نخستین روز دی ماه و روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم، سه روزی که نام ماه و نام روز یکی بود. از سی روز ماه دی، سه روز آن «دی» نام دارد که در گذشته هر سه روز را جشن می گرفتند، اما امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا را جشن می گیرند، یعنی آخرین شب پاییز و نخستین شب زمستان.
یلدا برای ایرانیان شب تولد میترا(مهر) خداوندگار روشنایی است. در این شب میترا از دل سنگی درون غار به دنیا میآید. در هنگام تولد تنها یک کلاه بر سر دارد و شمشیر و تیر وکمان در دست. برخی زاده شدن مهر از درون سنگ را استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگ به هم میدانند. میترا به هنگام تولد کره ای در دست دارد و دست دیگرش را بر دایره بروج گرفته است.
اما این باور اساطیری، ریشه ای علمی و طبیعی نیز دارد. خورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایینترین نقطه افق جنوب شرقی میرسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب میشود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دوباره بسوی شمال شرقی باز میگردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانه روز خورشید اندکی پایینتر از محل پیشین خود در افق طلوع میکند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایینترین حد جنوبی خود با فاصله ۵/۲۳ درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. همین امر باعث میشود که آخرین شب پاییز، طولانی ترین شب سال باشد؛ شبی که ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام آن را مبارک میدارند و با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، این شب را جشن میگیرند.
یلدا و آیینهای آن در گذر تاریخ
مانند تمامی آیینهای دیگر باستانی که در آنها «آتش» و «شادمانی» دو عنصر جدانشدنی است، نیاکان ما در این شب هم گرد آتش جمع میشدند و شادمانه رقص و پایکوبی میکردند. آن گاه سفره ای رنگارنگ میگستردند و «میزد» نثار میکردند. «میزد» نذری یا ولیمهای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا.
همچنین مثل هر مراسم جشن و سرور آیینی دیگری، سفره ای میگستردند که بر آن علاوه بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآوردهها و فرآوردههای خوردنی فصل و خوراکهای گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژهای که آن را «میزد» مینامیدند، بر سفره جشن مینهادند. انار، هندوانه و دانه های خوراکی گوناگون از جملۀ این خوراکهاست که هنوز نیز در آیین یلدا مورد استفاده قرار میگیرند.
ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنه کوههای البرز به انتظار باز زاییدهشدن خورشید مینشستند. برخی در مهرابهها (نیایشگاههای پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول میشدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب هنگام دعایی به نام «نی ید» را میخواندند که دعای شکرانه نعمت بودهاست. روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان نامیده و به استراحت میپرداختند. در این روز عمدتاً به این لحاظ از کار دست میکشیدند که نمیخواستند احیاناً مرتکب بدی شوند چرا که میترائیسم ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ میشمرد.
بنا بر روایتی دیگر، شاهان ایرانی در روز اول دیماه تاج و تخت شاهی را بر زمین میگذاشتند و با جامهای سپید به صحرا میرفتند و بر فرشی سپید مینشستند. دربانها و نگهبانان کاخ شاهی و همه بردهها و خدمتکاران در سطح شهر آزاد شده و همانند دیگران آزادانه زندگی میکردند، در حقیقت رئیس و مرئوس، پادشاه و آحاد مردم همگی یکسان بودند.
به مرور و در گذر زمان، آیینهای یلدایی نیز دستخوش تغییرات بسیار شده اند، اما آنچه که هنوز پابرجا و زنده باقی مانده، شب نشینی و حضور اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر است. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار، شیرینی و میوههای گوناگون است که همگی جنبه نمادین دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. این میوهها که اکثراً کثیر الدانه هستند، نوعی جادوی سرایتی محسوب میشوند که انسانها با توسل به برکت خیزی و پر دانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت خیز کرده و نیروی باروری را در خویش افزایش میدهند. گذشتگان ما معتقد بودند انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشیدند در شب و رنگ این میوه ها به مانند رنگ نور خورشـید به هـنگام سپیده دم است. تفال به حافظ و شاهنامه خوانی نیز در این شب از دیگر رسوماتی است که هنوز به قوت خود باقی مانده و یکی از جاذبه های مراسم این شب محسوب میشود.
آیین های یلدا در نقاط مختلف ایران
درست است که در سراسر ایران رسم شب زنده داری و خوردن آجیل و انار و هندوانه و تفال به حافظ پابرجاست، اما در برخی نقاط ایران، از شمال تا جنوب، رسوم و آیینهای ویژه ای برگزار میشود که ریشه در فرهنگ آن خطه داشته و دانستن آنها خالی از لطف نیست.
نکته جالب آن است که خوراکیهای گوناگون از شهری به شهر دیگر متفاوت است، اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا شمار زیادی به این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
در شمال ایران، به خصوص مازندران و آذربایجان رسم است که خوانچه تزئین شده و خوراکیهای یلدا را برای تازه عروسان هدیه میبرند.
در همدان، فالی مرسوم است به نام فال سوزن. در حالی که همه دور تا دور اتاق نشسته اند، پیرزنی به طور پیاپی شعر می خواند. دختر بچه ای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمان ها بنا به ترتیبی که نشسته اند، شعرهای پیرزن را فال خود میدانند.
جوانان خراسان در این شب خاص، «کف» میزنند. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» می ریزند. مردان و جوانان فامیل با دسته ای از چوب های نازک درخت انار به نام دسته گز مایع مزبور را آنقدر هم می زنند تا به صورت کف درآید. کف آماده شده را با شیره شکر مخلوط کرده و با پسته تزئین میکنند و برای میهمان میبرند.
اما آنچه که در این میان از همه چیز مهمتر است، روح یگانگی اقوام و گرامیداشت شادی و گرمای کانون خانواده است که از لابلای خوراکیهای خوشمزه و رنگارنگ یلدایی خود را نشان میدهد و هنوز و تا همیشه در فرهنگ آریایی ما زنده خواهد ماند
تی نی...
ما را در سایت تی نی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : tni بازدید : 231 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 22:52